پدر کیرسیاه متحرک گربه دختر خوابیده را می پوشاند
پس از انتظار فرصت ، پدر وارد اتاق خواب شد و به آرامی لباسهایش را بیرون آورد و با انگشت شروع به نوازش بیدمشک کرد. او خیلی آرام و با دقت او را لمس می کند تا او را از خواب بیدار نکند. مردی گربه دختر خود را می پوشاند و آن را تحسین می کند. او کیرسیاه متحرک او را دوست نداشت. او را لمس کرد ، و همین بود. پدر من مدتها خواسته بود بیدمشک خود را ببیند و حالا رویای او بالاخره تحقق یافته است.